یک فنجان چای در بعد ازظهر


پ...مثل قهرمان همه ی زندگی پدر

سه شنبه, ۲۲ فروردين ۱۳۹۶، ۱۲:۳۰ ب.ظ

پدرم یک عطر باز حرفه ای ست همیشه بوی خوش عطرش قبل از خودش وارد خانه می شود, ما از کودکی با رایحه عطرها و ادکلن های بابا  بزرگ شدیم,آنقدر که بعضی از عطر ها برای ما فقط یادآور بابا هستند...
دیروز که برای خرید هدیه روز پدر ادکلن های پیشنهادی فروشنده را تست میکردم, رایحه ی عطری دریچه ی کودکی هایم را گشود,بوی خاص پدر...بوی شب هایی که خودم را به خواب میزدم تا بابا بغلم کند....بوی صبح هایی که جلوی در مدرسه به زور می بوسیدمش...بوی روزهایی که زمین میخوردم و تنها دست های بابا میتوانست از زمین بلندم کند....بوی روزهای خوب کودکی...
کادو را که باز کرد چشم هایش برق زد,خندید و گفت:بوی جوونی هامو میده...بغلش کردم به اندازه ی همه ی سالهای گذشته از کودکی , عطر تنش را استشمام کردم و همه ی تنم لرزید از فکر اینکه روزی همه خاطره ی ما از کودکی و پدرمان شیشه های خالی عطرش باشد...

جامانده 1:روز همه ی پدر ها مبارک....
۹۶/۰۱/۲۲
آرزو

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی