یک فنجان چای در بعد ازظهر


عشق است و همین لذت اظهار و دگر هییییچ

دوشنبه, ۱۲ تیر ۱۳۹۶، ۱۲:۴۸ ق.ظ

میگوید "عزیزم" و هزاران کبوتر در گنبد جانم به پرواز در می آیند
میگوید "عزیزم" و خنکای موج های ساحل را روی بدنم احساس میکنم
میگوید "عزیزم" و بادکنک سبز رنگی میشوم که از دست دختر بچه بازیگوشی رها شده ام
میگوید "عزیزم" و من باران می شوم و روی شیروانی های آبی سرسره بازی میکنم...
میگوید "عزیزم" و همه ی وجودم "جان" می شود و به لب هایم می رسد و می شنود :جان دلم...
۹۶/۰۴/۱۲
آرزو

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی