یک فنجان چای در بعد ازظهر


مشروح اخبار ...

يكشنبه, ۲۷ تیر ۱۳۹۵، ۰۱:۱۹ ب.ظ


این روزها در خانه ی ما هر ثانیه کودتا اتفاق می افتد,برادرم چشم که باز می کند یه دفعه شبیه اردوغان می شود!

شروع می کند به خود زنی تا اقتدارش را اثبات کند بی خبر از دل هایی که این بین می شکنند و اشک هایی که یواشکی از گوشه ی چشم ها پاک می شوند.... 

وقتی می خواهد از جایش بلند شود از کسی کمک نمی خواهد اما قبل رسیدن دستش به عصا ها یا واکرش زمین میخورد و بغض میکند ...

وقتی بشقاب غذایش را برمیدارد هنوز قدم اول را برنداشته همه چیز نقش زمین می شود ....

وقتی سعی می کند خودش لباس بپوشد و از پشت در صدای نفس های عصبانی اش را می شنویم که در آخر به یک "بابا" گفتن بغض آلود ختم می شود...

وقتی.........

کودتاهای خانه ی ما هرروز با شکست مواجه می شوند...هرروز این خودزنی ها به جایی نمی رسند و هرروز تلفات پنج نفره ای را برجای میگذارد که بر اثر استنشاق بیش از حد گازهای اشک آور غصه دار دچار شکستگی عمیق قلب شده اند....

۹۵/۰۴/۲۷
آرزو